دل نوشته عباس درویشی
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



موضوعات
لینک دوستان
نویسندگان
نظر سنجی

شمابیشترکدام رادوس دارید؟

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

آوای دلتنگی






دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1267
:: کل نظرات : 57

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1322
:: باردید دیروز : 169
:: بازدید هفته : 4673
:: بازدید ماه : 13455
:: بازدید سال : 35212
:: بازدید کلی : 238496
تبلیغات
<-Text3->

عشق

 

گاهي آرزو مي کنم...

کاش هرگز نمي ديدمت تا امروز غم نديدنت را بخورم!!!

کاش لبخندهايت آنقدر زيبا نبودند که امروز آرزوي ديدن يک لحظه

فقط يک لحظه از لبخندهاي عاشقانه ات را داشته باشم!

کاش چشمان معصومت به چشمانم خيره نمي شد تا امروز

چشمان من به ياد آن لحظه بهانه گيرند و اشک بريزند!

کاش حرف هاي دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با خود نگويم

" آخه چرا ما !!!!"

تعداد بازدید از این مطلب: 496
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
**دوستت دارم**

سختـــه اسمش رو از گوشیت پاک کنی

سختــهsms هاشو پاک کنی..

اما خیلی سختــــــ تره

هر وقتsms میاد اولیـــن نفر اون بیاد تو ذهنت!!!

تعداد بازدید از این مطلب: 436
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
*توهستی تنها عشقم تودنیا*
 


تومرا مي فهمي ...
من تورا مي خواهم ...
و همين ساده ترين قصه يك انسان است ...
تومرامي خواني ...
من تو را ناب ترين شعر زمان مي دانم ...
و تو هم مي داني...
تا ابد در دل من مي ماني .

تعداد بازدید از این مطلب: 345
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
*عشق اول واخر من*

آغوش‌ تو را با هیچ جهانی عوض نمی کنم

باشد که تن من بوی بهشت گیرد . . .



تعداد بازدید از این مطلب: 347
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
عاشقانه

 

http://s3.picofile.com/file/7676306662/n886_dd4d3ae7cb82e6f1e364.gif
تعداد بازدید از این مطلب: 590
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
بهم توجه کن

 

تعداد بازدید از این مطلب: 486
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
شعر و متن عاشقانه بسیار زیبا برای اونا که عاشقن.

ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست

از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست

=======================================

به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو

==========================================

عمر من

تا دشت پرستاره اندیشه های گرم

تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی

تا کوچه باغ خاطره های گریز پای

تا دشت یادها

هان ای عقاب عشق از اوج قله های مه آلود دوردستها

پرواز کن

پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من

 ============================================

هر صدا و هر سکوتی،اونو یاد من میاره
میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد

 ================================================

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم

====================================================

باید فراموشت کنم / چندیست تمرین می کنم / من می توانم ! می شود ! / آرام تلقین می کنم /حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....تا بعد، بهتر می شود .... / فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم /من می پذیرم رفته ای / و بر نمی گردی همین ! / خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم / کم کم ز یادم می روی / این روزگار و رسم اوست ! / این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم.

========================================================

قطار می رود....تو می روی..... تمام ایستگاه می رود............
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!(قیصرامین پور)

===================================================

می دونی دل عاشق در مقابل دل معشوق بی دل ، مثل چیه ؟
دل عاشق مثل یه لامپ مهتابی سوخته است .
دلتو می اندازی زمین . جلوی پای دلبرت . می بینتش . سفیدی و پاکیشو . میبینه چقدر ظریفه. می بینه که فقط واسه اونه که می تپه .
فکر میکنین معشوق بی دل چی کار می کنه ؟
میاد جلو . جلو و جلوتر . به دل عاشقش نگاه می کنه . یه قدم جلوتر میذاره .
پاشو میذاره روش . فشارش می ده و با نهایت خونسردی به صدای خرد شدن دل عاشقش گوش می ده .
می دونید فرق دل عاشق با اون لامپ مهتابی چیه ؟
دل عاشق میشکنه ، خرد می شه . نابود میشه . ولی آسیبی به پای معشوق بی دل نمی رسونه . پاشو نمی بره و زخمی نمی کنه . بلکه به کف پاهای قاتلش بوسه می زنه.

===============================================

شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود با
خودم عهد بستم بار دیگر که تورا دیدم ... بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو
را دیدم و گفتم : بی تو میمیرم

 ==================================================

ه حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم نشکفته خشکید !
به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !
میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که ساده فریبم داد!
قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !

 =======================================================

اگه نیایی
می دونم آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون تو یه کنج غربت میمیرم
می دونم با رفتنت آرزوهام سراب میشه
می دونی اگه نیای بدون تو چه ها میشه
می دونم اگه بخوای می تونی باز تو بیای
تو بیای پا بزاری بازم روی دوتا چشام

 ===============================================

کودک زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن. و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد. کودک نشنید.او فریاد کشید: خدایا! با من حرف بزن صدای رعد و برق آمد. اما کودک گوش نکرد. او به دور و برش نگاه کرد و گفت خدایا! بگذار تو را ببینم ستاره ای درخشید. اما کودک ندید. او فریاد کشید خدایا! معجزه کن نوزادی چشم به جهان گشود. اما کودک نفهمید. او از سر ناامیدی گریه سر داد و گفت: خدایا به من دست بزن. بگذار بدانم کجایی.خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید. اما کودک دنبال یک پروانه کرد. او هیچ درنیافت و از آنجا دور شد

===================================================

جدایی درد بی درمان عشق است
جدایی حرف بی پایان عشق است
جدایی قصه های تلخ دارد
جدایی ناله های سخت دارد
جدایی شاه بی پایان عشق است
جدایی راز بی پایان عشق است
جدایی گریه وفریاد دارد
جدایی مرگ دارد درد دارد
خدایا دور کن درد جدایی
که بی زارم دگر از اشنایی

=============================================

پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
است که با درد موافق شده است تلخ
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است

تعداد بازدید از این مطلب: 362
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
عشق یعنی...

عشق یعنی حسرت شبهای گرم

 

 عشق یعنی یاد یک رویای نرم

 

عشق یعنی یک بیابان خاطره

 

عشق یعنی چهار دیوار بدون پنجره

 

عشق یعنی گفتنی با گوش کر

 

 عشق یعنی دیدنی با چشم کور

 

عشق یعنی تا ابد بی سرنوشت

 

عشق یعنی آخر خط بهشت

 

عشق یعنی گم شدن در لحظه ها

 

عشق یعنی آبی بی انتها

تعداد بازدید از این مطلب: 385
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
اگر واقعا عاشقش باشی

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان  می شمارید .

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

 

گر واقعا عاشقش باشی ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست .

 

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

تعداد بازدید از این مطلب: 342
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : جمعه 17 مرداد 1393
نظرات
اس ام اس جدید عاشقانه ۹۳ دل نوشته های سال ۱۳۹۳

جملات و دل نوشته های جدید و قشنگ عاشقانه ی احساسی

عاشقانه

سلام به دوستای نازنینم :x

اینم از جدیدترین سری دل نوشته های عاشقانه ;)

امیدوارم تک تک لحظات زندگیتون سرشار باشه از عشق . . .

تعداد بازدید از این مطلب: 464
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393
نظرات
خسته از روزهای تکراری



سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جز خستگی چیزی برایت ندارد...
آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت می زنند...!
و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده...
خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری...!
و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می کشیدی...
میدانی!
 گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال دلت اصلا خوب نیست!

تعداد بازدید از این مطلب: 329
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
عشق یعنی مادر

      

باید برم تا آسمون اسمتو قاب کنم بزارم کنار خورشید تا محو بشه، کدر بشه، زمین خورده نور عشقت بشه...
باید برم تو تقویم، تموم روزهارو بزارم روز مادر، کلمه عشق و رفاقتو از تو تموم فرهنگ لغتا حذف کنم و به جاش بنویسم مادر.
باید برم تو ردیف آرامش بخش ترین و زیباترین صدای جهان بنویسم صدای لالایی مادر که همه بدونن هیچ سمفونی و صدای خواننده ای آرامش بخش تر و زیباتر از این صدا نیست...!
باید لیست تموم عجایب دنیارو خط بزنم و به جاش بنویسم آغوش مادر، نگاه مادر، دست های مادر، نوازش مادر...
باید همه جا این مهربونی و ایثارو فریاد زد تا همه بدونن که مادرا تنها کسائین که دل و امید خیلی هارو گرم و روشن نگه داشتن اما تو دل خودشون یه دنیا درد و غم یواشکی پنهون شده...!

باید برم روبروش زانو بزنم و بگم دلخور نباش از رفتارای بچگونه ام، از بهونه گیریام و قـُر زدنام که هیچی تو این دنیا مثل ناز کشیدنات، مهربونیات و نگاه با محبتت واسم تکرار نمیشه ...!
و همیشه باید شکر گزار خدای عزیز و مهربانی باشم که مادر را آفرید تا واژه عشــق را برای تموم دنیا معنا کنه!

*
*
آرزو دارم خداوند مهربان تمام مادران عزیز را در پناه خودش حفظ بفرماید و برای آن دسته از عزیزانی که از نعمت وجودی مادر محروم و یا مادر عزیزشان دنیا را به مقصد بهشت ترک گفته آرزوی سعادت و آرامش دارم.

تعداد بازدید از این مطلب: 347
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
آرامش یعنی ...



آرامش یعنی، ایستادن در
جاده ی منتهی به دشت های سر سبز بهاری و نگریستن به غروب دل انگیز خورشید به ضمیمه یک فنجان چای و یک موسیقی دلنشین و نوازش دلبرانه نسیم که آرام بر گونه هایت بوسه می زند.

تعداد بازدید از این مطلب: 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
دعایی که مستجاب شد!



" این داستان در پی بازدید یکی از خیّرین عزیز موسسه مهرانه از یک خانواده فرو دست و مظلوم بود که به قلم آورده شده و  واقعیست... "


کشاورز درمانده، روز و شب دست به دعا بر می داشت و از خداوند برای محصول اندکی که تمام سرمایه زندگی اش بود تقاضای باران می کرد!
عاجزانه دست به سوی آسمان دراز کرده و از او می خواست تا امسال محصولش بدون آب نماند و خانواده اش از حاصل زحماتش بی بهره نگردند... دخترک معصومش با چشمی گریان و با زبان کودکی دعای پدر را آمین می گفت...
خداوند باران را فرستاد، فراوان هم فرستاد...
امّا پایین تر از خانه حقیرانه کشاورز، خانواده ای دردمند و به دور از چشم اغیار زندگی می کرد!
دعای اجابت شده کشاورز جز بلا، محنت و خرابی برای آن خانواده رنجور حاصلی در بر نداشت!
خانه ای بی سقف...!
امّا نه!
سقف خانه شان پوشش نایلونی داشت که همسایه ها به آن ها هدیه کرده بودند...
وسایل اندکی که همه شان ارزشی برابر با یک کالای ناچیز را هم نداشت...
و اوج مصیبت این بود که پدر این خانه مبتلا به بیماری سرطان، مادر در اثر کار کردن طاقت فرسا زمین گیر و دارای دو فرزند معلول ذهنی و جسمی بودند.
گویا خداوند تمام خشم خود را بر این خانواده فراهم آورده بود و گردش ناسازگار روزگار این چهار تن را به جای مجازات ستمکاران کیفر می کرد!
آه! همان بارانی که با دعای کشاورز به زمین فرو می بارید هر قطره اش دردی بود که بر ویرانی این خانه می افزود...
ولی...
ولی آهی از این چند تن برنخواست که به خدا شکایتی کنند!
چرا که یارای آه کشیدن و شکوه نمودن برایشان باقی نمانده بود!
لحظه ای تصور نما آن حالت را...
شاهد این صحنه پر از درد چه می تواند بکند!؟ از خدا چه بخواهد!؟ چه بگوید!؟
آیا قطرات اشک می تواند التهاب درونی را خاموش کند!؟ آیا ناله و بغض گرفته این خانواده بی پناه، عرش خدا را می تواند بلرزاند و فرشتگان را به فغان وا دارد!؟
خدایا! ای آفریننده خوبی ها! خوب می دانم در بین این مصیبت ها، چشم به دست انسان هایی دوختی تا با قلب های پُر مِهرشان، کارِ تو را هموار و فرق بین پلیدی ها و خوبی ها را آشکار کنند تا باری دیگر به اشرف مخلوقاتت آفرین گویی...

خطاب:
ای کسانی که در طمع دنیا پرستی و خود پرستی، دیدگان خود را بر این دردها و رنج ها بسته و حق مظلومان را ضایع کرده اید آگاه باشید ناله های دردمند این انسان ها، خوشی های زمانه را به کامتان تلخ و لحظه های بدون آرامش و کابوس های همیشگی را در پیش خواهید داشت.

تعداد بازدید از این مطلب: 677
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
از من عبور نکن!



ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود.
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده.
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش،
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...



عشق دردیست، دوایش نبود غیر وصال / عاشق آنست که دردش به جز از یار نگفت

تعداد بازدید از این مطلب: 362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
نوازنده



در یکی از روزهای سرد ماه ژانویه و در یکی از محلات فقیر نشین در شهر واشنگتن دی سی، صبح زود مردم آن منطقه که اکثرا کارگران معدن و یا صاحب مشاغل سیاه بودند از خانه هایشان بیرون زدند تا یک روز پر از رنج و مشقت دیگر را آغاز کنند.
زنان و مردانی که تفریح و لذت در زندگیشان نامفهوم بود و به قول معروف آنها زندگی نمی کردند! بلکه به اجبار زنده بودند، ریاضت می کشیدند تا نمیرند...
آن روز طبق معمول مردم بینوا در حالی که خیلی هایشان کارگر روزمزد بودند، نمی دانستند آیا امشب هم با چند دلار به خانه باز می گردند و یا باید با دستان خالی به خانه های محقرانه شان بروند و شرمنده فرزندانشان شوند...
با این افکار خود را برای روزی مشقت بار آماده می کردند که ناگهان! صدای ویولن زیبایی از گوشه یک خرابه به گوش رسید...
آوای ویولن آنقدر زیبا و مسحور کننده بود که پای آن مردم فقیر را از رفتن باز نگه داشت...
اکثرا آنها با اینکه می دانستند اگر دیر برسند جریمه می شوند ولی بدون توجه به این مشکل در آن خرابه که اندازه یک سالن اجرای کوچک بود جمع شدند.
 حدود دو ساعت و نیم با گوش دادن به آن آهنگهای زیبا و استثنایی اشک ریختند، خندیدند و به خاطراتشان فکر کردند...
سرانجام نیز ویولونیست خیابانی که مردی سی و پنج ساله بود کارش که تمام شد ویولن خود را برداشت و آماده رفتن شد اما در میان تشویق بی امان مردم و همان حال و احوال همه را به صف کرد و به همگی که حدود سیصد نفر بودند مقدار پولی داد و سپس در حالیکه برای آنان بوسه می فرستاد سوار تاکسی شد و آنجا را ترک کرد تا مردمان فقیر از فردا این ماجرا را همچون افسانه ها به دوستانشان بگویند...
اما در آن روز هیچکس نفهمید ویولونیست سی پنج ساله کسی نیست جز جاشوا بل، یکی از بهترین موسیقی دانان جهان که سه روز قبل بلیت کنسرتش هر کدام صد دلار به فروش رفته بود...
فردای آن روز جاشوا به یکی از دوستانش که از این موضوع با خبر شده بود گفت: من فرزند فقرم، آن روز وقتی در اجرای کنسرت فقط مردم ثروتمند را دیدم از خودم خجالت کشیدم که تهی دستان را از یاد برده ام به همین خاطر به آن محله فقیر نشین رفتم و همان کنسرت دو ساعت و نیم را تکرار کردم، بعد از آن هم وقتی متوجه شدم که اکثر آنها به خاطر من باید جریمه شوند تمام پولی که از کنسرت نصیبم شده بود را در میان آنها تقسیم کردم و چقدر هم لذت بردم ...

*
*
چه خوب و دوست داشتنی اند انسان هایی که وقتی به منزلت و مقامی دست پیدا می کنند، مردم و گذشته شان را فراموش نمی کنند...

تعداد بازدید از این مطلب: 473
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
برادرای شیطون



یکی بود یکی نبود، دو تا برادر شیطون بودن که به خاطر شیطنت و شلوغیشون یه محل از دستشون شاکی بود...
دیگه هر جا که خرابکاری می شده همه می دونستن زیر سر این دوتاست...
خلاصه ی کار، پدر و مادر این دو نفر صبرشون تموم میشه و کشیش محل رو میارن و میگن: " خواهش می کنیم این بچه های ما رو نصیحت کنید؛ پدر همه رو در آوردن! "

کشیشه میگه: " باشه، ولی یکی یکی بیاریدشون که راحت تر باهاشون صحبت کنم و مشکلی پیش نیاد. "
خلاصه، اول داداش کوچیکه رو میارن.
کشیشه ازش می پرسه: پسرم! آیا میدونی خدا کجاست؟
پسره جوابشو نمیده و همین جور در و دیوار رو نگاه می کنه...
باز ازش می پرسه: "پسر جان! میدونی خدا کجاست؟ "
ولی دوباره پسره به روش نمیاره...
در نهایت دو سه بار کشیشه همین سوالو می پرسه و پسره هم به روش نمیاره...!
آخرش کشیشه شاکی میشه و داد می زنه: بهت گفتم خدا کجاست؟!
پسره می زنه زیر گریه و به سمت اتاقش فرار می کنه و در رو هم پشتش می بنده!
داداش بزرگه ازش می پرسه: چی شده؟؟؟!!!

پسره میگه: بدبخت شدیم!!
خدا گم شده، همه فکر می کنن ما برش داشتیم...

تعداد بازدید از این مطلب: 362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
کودک و مادر

      

کودکی شش ساله مادرش را بر روی تخت بیمارستان دید و دکترش گفت تا چند وقت دیگر زنده نمی ماند ...
کودک سوال کرد چند وقت دیگر ؟
دکتر گفت پاییز ...
بچه گفت پاییز یعنی چه روز ؟
دکتر گفت وقتیکه برگهای درختان می ریزد ...
بچه خانه آمد و نخ و سوزن برداشت، رفت تا تمام برگ های شهر را به درختان بدوزد ...

تعداد بازدید از این مطلب: 490
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
حال و روز این روز های قلب تنهام ...

چه سخت میگذرد این روزها ...

این روزها که قرار است از تو که همه رویا و عشقم بودی ...

توی خیالم یه ادم معمولی بسازم ...

چه قدر سخته که از این به بعد وقتی اسمت میاد ...

باید خودم رو به بی تفاوتی بزنم ... تا همه فکر کنن فراموشت کردم ...!!!

ولی فقط خدا می دونه هنوزم با شنیدن اسمت دلم میلرزه ...

مگه میشه به این راحتی چند سال زندگی و کلی خاطره که داشتیم و نداشتیم رو فراموش کنم ؟!

خدایا چی میشد ارزو های هیچ کسی تبدیل به ای کاش ها تو زندگیش نمیشد ؟!

بعد تو قراره سهمم از زندگی هزار و یک ای کاش بشه ...!!!

ولی اگه قیمت شادی تو حسرت قلب منه ...

با اشتیاق هر چه تمام اشک می ریزم با دیدن خوش بودنت با دیگری !!!

فقط قول بده همیشه بخندی و شاد باشی ...

دیدن غمت داغون تر میکنه این دل تنهام رو ... !!! باور کن ... !!!

خدا جونم به حرمت این قلب تنهام ... مواظب عشقم باشیا ... فقط به خودت میسپارمش ... !!!

مراقب قلب مهربونش باش که یه وقت نشکنه !!!

 

نایت.jpg

تعداد بازدید از این مطلب: 361
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
نظرات
عشق وجنون

عشق                                      بیداد    من

باختن                  یعنی                    لحظه                 عشق

جان                          سرزمین             یعنی                        یعنی

در                                                                                        شدن

ساختن                                                                               عشق

کلبه                                                                        وامق و

یعنی                                                                   عذرا

عشق                                                           شدن

 فـــــردای                                یعـــــنی

  کــــودک                        مسجد

  یعنی             الاقصی

عشق  من

عشق

یعنی

آمیختن

تعداد بازدید از این مطلب: 544
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 19 تير 1388
نظرات
باحال2

 

 

 

جداموندن از کسی که دوستش داری فرقی بامردن نداره


 پس عمری که بی تو میگذرد مرگی است به نام زندگی . . .

 

عا

 

 

دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــ دم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــدم
اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــود
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــد
برای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــد
تــــموم وســـعت دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــد زدم
غــرور لعنتی میگفـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــت
بازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــدم

از تــــو گــــله نمیکنــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــم

از دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریکـــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــ ــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــشه

دسـت و دلت نلـــــــــــــــــــــــ ـرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون که عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
……………
………
….

Photo

تنهایی..
 
 
تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه!

 

 

این نیست که با کسی دوست نباشی!

 

این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی!

 

این نیست که کسی باهات حرف نزنه!

 

این نیست که هیچوقت نتونی خوشحال باشی!

 

این نیست که کسی دوستت نداشته باشه!

 
 
تنهایی، یه حس درونیه!
 
تنهایی یعنی “هیچکس نمیفهمه حالت بده …

 

 

 

 

 

 

 

 

به سلامتی درخت!نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
 

به سلامتی دیوار!نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.
 


به سلامتی دریا!نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.
 


به سلامتی سایه!که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.

به سلامتی پرچم ایران!که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفیق! که یه‌رنگه.

به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.

به سلامتی نهنگ!که گنده‌لات دریاست.

به سلامتی زنجیر!نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.

به سلامتی خیار!نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.

به سلامتی شلغم!نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.

به سلامتی کرم خاکی!نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش

به سلامتی پل عابر پیاده!که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !

به سلامتی برف!که هم روش سفیده هم توش.

به سلامتی رودخونه!که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.

به سلامتی گاو!که نمی‌گه من، می‌گه ما.

به سلامتی دریا!که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.

به سلامتی اون که همیشه راستشو می‌گه.

به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.

به سلامتی بیل!که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.

به سلامتی دریا!که قربونیاشو پس می‌آره.

به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!که یه ‌تنه یه اتوبان رو حریفه.

به سلامتی عقرب!که به خواری تن نمی‌ده.
(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)

به سلامتی سرنوشت!که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.

به سلامتی سیم خاردار!که پشت و رو نداره

 

 

 

 

 

خیلی سخته نگه داشتن بغض پشت تلفن...!

مخصوصاوقتی میخای نفهمه...هی قورتش میدی...هیییییییی

امــــــــــاآخرم چیکه چیکه اشکات گونه هاتوخیس میکنه!

اون موقعس یهوتلفنوقطع میکنی...بعدش میگی:خودش قطع شد...

%28motahareklove52%29.gif

 

 

 



روزی میرسه که دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نمی شه

برای نگاه کردنم


خندیدنم

اذیت کردنم

مهربونیم

صداقتم

بـــرای تمام لحظاتی که کنارم داشتی

روزی میرسه که در حسرت تکــــرار دوباره ی من خواهی بود

 

 

 

 

 خـــدایا...


 گــاهی وقتا به یه چیزایی که آرزو شــو داری

میرسی...


 بعـد


 تازه میفهمی...


 که چقدر آرزوش


 از داشتنش قشنگتر بـوده !!!

 

 

با تـــــــــو نیستــم…

        بـــــ   خودتـــــــــ نگیر، اصلا تـــــــو یکـــــی نخوانــــــــ…

       دارم با خودمــــ  زمزمــــــــــه میکنمــــ  ،با خودمـــــ  حرفـــــ میزنمــــ….

       دلگیـــــــــــرم از آدم هایـــــــــــی که مــــــــی آیند و

       می رونـــد و پشتــــ  سرشانــــ  را هم نگاهـــــ  نمــــــــی کنند ،

       نمیبینند پشتــــــــ   سرشانـــــ    به جای کاســـــــه ی آبــــــــ ،

اشکــــــــــ ریختــــــــــه می شود…

 

 

 

تـــو ،

عـادلانـه حـکم کـن !

مـن ،

بـی بهـانـه برای تو مـی میرم !!!

 

 

باز یه شب دیگه
باز یه آغوش خالیه دیگه
باز یه بغض دیگه
باز چشم‌های پر از اشک
باز خیال خاطرات گذشته
باز مثل هر شب تنهای تنها
باز من بی تو

 

 

 

 

بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

 

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

 

با این همه بنــد

 

چه قـــــ ــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم

 

 

 

 

 

 

 

 

شب رفتنت عزیزم هرگز از یادم نمیره

واسه هر کسی که میگم قصه شو آتیش میگیره

دل من یه دریا خون بود چشم تو یه دنیا تردید

آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز ولی خندید

شب رفتنت عزیزم که رفتی گفتی دیگه چاره ای نیست

دیدم اون بالا ها انگار عکس هیچ ستاره ای نیست

شب رفتنت رو دیدم تا که غم نیاد سراغت

هیچ زمون روشن نمیشه واسه کسی چراغت

 

 

 

 

چه رسم جالبی است :

 
محبت را میگذارند پای احتیاج
 
 
صداقت را میگذارند پای سادگی
 
 
سکوتت را میگذارند پای نفهمی
 
 
نگرانیت را میگذارند پای تنهایی
 
 
وفاداریت را پای بی کسی
 
 
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت مشود که تنهایی،
 
 
 
بی کسی و محتاج ….
 
.

 

 

 

ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ حسی ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻥ ” ﻏﻴﺮﺕ “

ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ “ﺣﺴﺎﺩﺕ “

ﺍﻣﺎ…

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﻴﮕﻢ ” ﻋـــﺸــــــــــــــــــﻖ “

ﺗﺎ ﻋﺎشـــق نباشی

نه غیرتی میشی نه حـســود..

 

عید ها پشت سر هم می آیندو میروند

 

ومن در حسرت روزهای سپری شده

 

حسرت جدایی ها دوری ها سختی ها

 

حسرت سالی که بی تو بهار شد

 

حسرت یک سال از عمر دیگری که

 

بی تو سپری شد

 

 

 

هوای عید به سرم میزند غم جگرم را آتش میزند

 

آه ،این چه دردیست که قلبم را مجذوب خود کرده

 

قلبی که زمانی رویایش شادمانی عید بود

 

خنده ها و تصورات بچه گانه به دلم آروز شد

 

کاش درک ما از دنیا به همان دوران بچگی

 

ختم میشد

 

 

 

dokhtaroone

و من هنوز عاشقم

آنقدر که می توانم هر شب

بدون آنکه خوابم بگیرد

از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم

و دست آخر همه را فراموش کنم !

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 459
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 19 تير 1393
نظرات
زیبا52

این رسم روزگاره ...,کسی را که خیلی دوست داری مطالب عاشقانه و زیبا متن های عاشقانه و عارفانه متن های احساسی غمگین سایت عاشقانه آخرین دیدار جدایی تنهایی این رسم روزگاره

تو که نمی آیی …

تاج و تختی

برای خودش به هم میزند…

دل تنگـــــــــــی…!!!

تعداد بازدید از این مطلب: 441
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 19 تير 1393
نظرات
باورت مشود که تنهایی !

 

چه رسم جالبی است :

 
محبت را میگذارند پای احتیاج
 
 
صداقت را میگذارند پای سادگی
 
 
سکوتت را میگذارند پای نفهمی
 
 
نگرانیت را میگذارند پای تنهایی
 
 
وفاداریت را پای بی کسی
 
 
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت مشود که تنهایی،
 
 
 
بی کسی و محتاج ….
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 19 تير 1393
نظرات
قشنگ

باران را دوست دارم
چون رفتن را بلد نیست..!
.
.
.
فقط می آید..

از دیروز هر چه می نوشتم

عاشقانه بود
از امروز
هر چه بنویسم
صادقانه است
عاشقانه
دوستت دارم(...)

 

ماندن به پای کسی که دوستش داری……

قشنگ ترین اسارت زندگی است……

 

دوست داشتن به حرف نیست….!!
به وقتیه که برات میذاره،
به ارزشیه که برات قائل میشه،
به دلگرمیه که بهت میده،
اما وقتی طرفت همش نیست!!
وقتی تو توی لحظه لحظه زندگیت تنهایی..
این دوست داشتن نیست!!
“دوست داشتن”این نیست که جاخالی هاشون رو باتو پر کنند! اینه که بخاطرتو…” جاخالی کنند”.!!!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 492
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
باحال

یعنی می شود روزی برسه که بیایی مرا در اغوش بگیری...
بخواهم گله کنم بگویی هییییس!همه کابوس ها تمام شدند....
درگوشم بگویی برای همیشه مال من شدی...!

تعداد بازدید از این مطلب: 499
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
جذاب

تو رو یادم رفته اصلا
اونقدر فراموشت کردم که اگه بفهمی ، خودتم باور نمی کنی !!
اونقدر که اسمت رو زبونم نمی چرخه اصلا .. !

خبری از دلتنگی و حرفهای قدیمی نیست ..

اون موقع ها که میخواستی خودتو لوس کنی ، میگفتی :
" اگه من نباشم ، کی تو رو آروم می کنه با حرفاش ؟ "
از فکر نبودنت اشک می ریختم اما صدام در نمی اومد ...
تا نفهمی ..

بد عادتم کردی ..
هر وقت هر چی میشد ، برات تعریف می کردم و تو با دو سه تا جمله ، منو از بدبختیهام ، از غصه هام ، از دردهام دور می کردی ..


رگ خواب کودک دلم ، دستت بود ..
درست مثل پدری که می دونه چطوری بچه شو راضی نگه داره ..

هیچ وقت نمیشد ..
اصلا امکان نداشـــت ..
محال بود اشکهای من تموم شن ، محال بود ..
اما تو می تونستی ، اونا رو خشک کنی ..
تو می تونستی ، امیدوارم کنی ..
می تونستی تو اوج درد خنده رو بهم برگردونی ..

اگه آدم چیزی رو هیچ وقت نداشته باشه ، شاید فقط گاهی دلش بخواد !
اما درد از اینجا شروع میشه که آدم چیزی رو داشته باشه و بعد از دستش بده و بعد دلش بخواد ..

امروز ،
عزیز ِ دیروز ،
خاطره ی تلخ فردا ،
ببین .....
اشکهام تموم نمیشن .. !
کاری کن !
تو می تونی !
تو می تونی این دریاچه ی نمک رو خشک کنی ..


اما تو نیستی ،
نمی بینی ..
 ɳÁŞŞЇɱ-Ali

تعداد بازدید از این مطلب: 472
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
زیبا

 

دیــــ♥ـــــوونگی یعنی:

 

عکسشوتوگوشیت هی نیگاکنی،واسه بارهزارم...

 

انگارتاحالاندیدیش!

 

بوسش کنی مثل دیــــ♥ــــــوونه ها!!

 

بگی خب دلم همش یه ذره میشه برات...

 

بغض کنی وکمی اشکت بریزه...

 

شمارشوباذوق بگیری شایداینبارجوابتوداد...

 

شایدبامهربونی بگه جونم!

 

شاید...شاید...شاید...

ای توروحت بااین شایدگفتنات

 

بازم همین صدای مسخره توگوشت میپیچه:

 

مشترک موردنظرپاسخگونمی باشد...لطفامجدادتماس بگیرید...

تعداد بازدید از این مطلب: 538
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
عشق بی صدا

انگار حرف"ر" اضافیست......

به هر کس گفتم درکم کن......دکم کرد...

 

رفته اى؟؟؟..

 

بعضیها بهش می گن قسمت......

 

اما من تازگیا بهش می گم به درک .....

 

 

تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . .

” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . .
تکلیف من هم کاملاً مشخّص . .

 

رک بگم : “وجود” داره ولی،
“بی وجوده” همین…

ضربان قلبم
با تو : _\/_\/_\/_

دور از تو : _\_\ _\_

بدون تو : _____

تعداد بازدید از این مطلب: 424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
عشقولانه2

لعنت


 

به همه ی قانون های دنیا



 

که در آن شکستن دل


 

پیگرد قانونی ندارد . . .

تعداد بازدید از این مطلب: 408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
یادتـــ میاد؟

 شعر پایینی هیچ گونه ربطی به زندگی شخصی بنده نداره :)))

یادت میــــــاد ؟

 

 

ساعت دو نیمه شبه هدفونم توی گوشمه

چراغا همه خاموشن اون نور کم از گوشیمه

هنوز میگیرمت ولی مشغولی بر نمیداری

با کی داری حرف میزنی که وقت صحبت نداری

سر به سر من میزاری میگی حوصله نداری

چی شد تا نوبت من شد میگی بهم کار نداری؟

شاید تقصیر من باشه که به تو راحت دل بستم

شاید از عشق زیادی حالا بهم میگی خستم

 

یادتـــــــــ میـــــاد هر چــــی که میگفتم

نه نمــــــــیگفتی ، میگفتــی رو چشمم

یادتـــــــــ میـــــاد قول و قـــــــــــراراتو؟

حالا به اون میگی به جای من عــشقم؟

 

نمیدونم اسمش چیه یا اینکه چی میگه بهت

طرف واست جونم میده یا دست میکشه رو سرت

فقط اینو میدونم که ته مسیر زندگیت

یاد یکی میفتی که قربانی شد توی بازیت

یاد یکی که روزاشو بدون تو شب نمیکرد

یکی که به جر تو برای هیچکسی تب نمیکرد

یاد همونی که هیچوقت تو رو جون به لب نمیکرد

یاد همونی که تا قطع نمیکردی ، قطع نمیکرد

 

یادتـــــــــ میـــــاد هر چــــی که میگفتم

نه نمــــــــیگفتی ، میگفتــی رو چشمم

یادتـــــــــ میـــــاد قول و قـــــــــــراراتو؟

حالا به اون میگی به جای من عــشقم؟

 

صد تا بهونه میاوردی که میخوای تنها باشی

صبح تا شب میگفتی نمیتونم باید جدا باشی

منه ساده دلو بگو که فکر میکردم تنهایی

اما حالا میبینم که روی شونه ی اون خوابی

میدونم اینو حالا که به تو نمیرسه صدام

دیگه حتی نا ندارم واسه ی گفتن حرفام

حتی واسه ی خودمم حوصله ندارم دیگه

از همه چی خسته شدم اینو قلبم داره میگه

 

 

شاعر : خودم

 

 

 

 

 

 

 

http://axgig.com/images/79174422898857197639.jpg

تعداد بازدید از این مطلب: 425
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : چهار شنبه 18 تير 1393
نظرات
درباره ما
❤❤❤❤❤❤ABBAS ❤❤❤❤❤❤ به وبلاگ من خوش آمدید $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$___ _____$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ این وب را برای تمامی لحظات خوب و بدم ساختم تا اروم بگیرم و خیلی چیزا فراموشم شه
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید