همانگونه که مطلعید، ترافیک نیویورک منجر به تماس تلفنی مشکوک باراک اوباما با حسن روحانی شد. هشت سال حضور احمدینژاد در دولت باعث شده بود که نیروهای خودجوش که در دوران آقای خاتمی در بالاترین حد آمادگی به سر میبردند ، دچار افت بدنی شوند و از روزهای اوج فاصله بگیرند. خوشبختانه این تماس تلفنی باعث شد که بتوانند با پرتاب کفش ، بدنی گرم کنند. به امید این که با بازگشایی سفارت آمریکا ، این عزیزان بتوانند هر روز از دیوار آن بالا بروند تا دچار افت آمادگی نشوند !
بعد از این مقدمهچینی قصد داریم به افشای پشت پرده این ماجرا بپردازیم:
داخل لیموزین- در مسیر فرودگاه نیویورک
روحانی شاخه زیتونی در دست گرفته، یکییکی برگهایش را میکند …
روحانی با خودش میگه : زنگ میزنه، زنگ نمیزنه، زنگ میزنه، زنگ نمیزنه …
تلفن روحانی زنگ میخورد !
حسن : الو بفرمایید؟
ولادیمیر: چطوری حسن آقا؟ برگشتی به سلامتی؟
روحانی: آه! تویی ولادیمیر؟ ولادیمیر برو بابا. تلفن رو اشغال نکن منتظر زنگ کسیام.
ولادیمیر: قطع نکن، ببین منو! آخرش منم که واست میمونم دل به کیا خوش کردی؟
حسن: باشه حالا باشه، بعدا حرف میزنیم. الان توی جلسهام.
ولادیمیر: چرا دروغ میگی؟ توی ترافیکی، داری میری فرودگاه.
حسن: تو از کجا میدونی!؟
ولادیمیر: بیا با احترام متقابل برخورد کنیم، نذار رابطهمون شکرآب شه!
داخل کاخ سفید
اوباما: جان کری جون؟
کری: بله؟
اوباما: جان کری جون؟
کری: بله؟
اوباما: هیچی هیچی ببخشید. میگم زنگ بزنم به نظرت؟
کری: بزن آقا حله. من با جواد هماهنگ کردم.
اوباما: ها؟! جواد کیه؟
کری: رفیق فابریکمه. جواد ظریف.
اوباما: هار هار! (قهقهه) بیجنبه کلا نیم ساعت باهاش حرف زدیا، فکر کردی چه خبره!؟ اگه حسن جواب نداد چی؟ ضایع میشیمها!
کری: خب صداش رو درنمیاریم که زنگ زدیم.
اوباما: خب اگه روحانی تابلو کنه آبرومون رو ببره چی؟
کری: نه! اون مردی که حرفای خصوصی رو افشا میکرد (یا تصور میشد افشا میکند) دیگه رفته!
داخل لیموزین- دوباره تلفن زنگ میخورد.
روحانی: الو، بفرمایید؟
صدا: اونجا کبابی اکبر جوجه و پسرانه؟
روحانی: نه آقا جان مزاحم نشو!
روحانی میخواهد تلفن را قطع کند !
صدا: نه نه قطع نکن! باراکم شوخی کردم!
روحانی فکر میکند فرد پشت خط ایهود باراک رژیم غاصب است!
روحانی: کثافت! از جون من چی میخوای؟! یه بار دیگه زنگ بزنی شمارهات رو میدم مخابرات پدرتو دربیارن!
صدا: این بود اعتدالت؟ این بود تدبیرت؟ آدم با میزبانش اینطوری برخورد میکنه!؟
روحانی: ئه! حسین تویی؟ شرمنده من اشتباه گرفتم.
اوباما: بابت ترافیک نیویورک شرمنده. ما «باقر» نداریم معضلات رو برطرف کنه!
روحانی: ای بابا … حالا روابطمون که خوب شد، باقر رو بذارید شهردار نیویورک، سه سوته ردیفش میکنه. فقط احتمالا بخواد چهار سال یکبار از طرف حزب جمهوریخواه نامزد انتخابات شه که یه رونقی به فضای انتخابات بده!
اوباما: خیلی هم خوبه دمت گرم!
روحانی: باشه پس بهش میگم. هو ئه نایس دی داداااااش!
اوباما: کودافیظ. صادیق سلامت لی اینن گدسن!
روحانی: هان؟
اوباما: ببخشید الان میخواستم به مقامات ترکیه زنگ بزنم یه تیکه اشتباهی استانبولی آماده کرده بودم!
شوخی پیامکی با یک مکلمه تلفنی جدی. درست از همان لحظه های اولی که خبرنگاران رسانه های دنیا، دکمه انتشار خبر مکلمه روسای جمهور امریکا و ایران را زدند، واکنش های طنز ایرانی ها به این خبر شروع شد. اوباما و روحانی اولین روسای جمهور ایران و امریکا بودند که 34 سال پس از قطع روابط دوکشور، با یکدیگر مکالمه تلفنی کردند. نکته ای که دستمایه شوخی های پیامکی و اینترنتی ایرانی ها شد.
چند تا از این پیامک های بامزه و شوخی های فیس بوکی را بخوانید:
لوس نکن خودتو یه شب دیگه بمون. میشل قیمه پخته!
(اوباما به روحانی)
اوباما به میشل اوباما : اگه نتانیاهو بود بگو نیستم!
(کاخ سفید، تلفن در حال زنگ خوردن)
گلم رسیدی اس بده!
(اوباما به روحانی)
کاری داشتی تک بزن!
(روحانی به اوباما)
روحانی : اول تو!
اوباما : نه٬ اول تو!
روحانی : اول تو قطع کن!
اوباما : نه اول تو!
.
.
.
(بخش پایانی گفت وگوی تلفنی اوباما و روحانی)
میگن صرافی های نیویورک تعطیل شده. چون امریکایی ها هجوم بردن برای خرید ریال ایران!
اوباما: بابت ترافیک سنگین در نیویورک عذرخواهی میکنم.
روحانی: ترافیک تهران رو ندیدی!
کجایی؛ الان میتونی راحت حرف بزنی؟ کسی دور و ورت نیست؟
.
.
.
(اولین دیالوگ رئیس جمهوری آمریکا خطاب به رئیس جمهور ایران به صورت تلفنی)
روحانی : این همه وقت ؟ چرا الان زنگ زدی؟
اوباما : آخه من از طرح طلایی مکالمه شبانه استفاده می کنم. این جوری هزینه مکالمه هام نصف میشه!
خبر دارم که اول روحانی زنگ زده بهش. اما اوباما گفته تو قطع کن من بگیرم؛ شما تحریمین خرجت زیاد میشه!
دیدی گفتم محل نذاری خودش زنگ میزنه؟
(ظریف به روحانی)
شبکه ماهواره ای من و تو در فیس بوک پست گذاشته : خبر خوبی در راه است …
بعضی از کامنت هایی که توسط هموطنانمان نوشته شده :
1 – مردم آمریکا ریختن تو صرافیا دارن ریال میخرن !؟
2 – فقط نگو كه بازم ( عكدمی ) جديد در راه است !
3 – گوگوش زاییده !؟
4 – هومن خلعتبری مو کاشته !؟
5 – بفرماييد ناهار ساختيد !؟
6 – افغانستان به آمریکا حمله کرده !؟
7 – سالومه رو اخراج کردین !؟
8 – وای حالا چی بپوشیم !؟
9 – ارمیا کشف حجاب کرده !؟
10 – اميد به راه راست هدايت شده و پرسپوليسى شده !
11 – این پسره سیاوش موهاشو میخواد بزنه !؟
12 – نکنه دکتر کپى فوت کرده !؟
13 – دکتر روحانی اقامت امریکا گرفته !؟
14 – ایران ابر قدرت شده و آمریکا رو تحریم کرده !؟
15 – لایک کنید ... واسه یه مریض میخوام !
16 – شاه داره برمیگرده !؟
17 – امیرعلی لاغر کرده !؟
18 – ساسی مانکن با گوگوش فیت داده !؟
19 – ندا رفته شیر گاو بدوشه ! چرا که نه !؟
20 – رها اسمش رو پسرونه کرده !؟
اطرافم پر دوست ..!
دوستانم ،گهری بی همتا..!
روزها اول صبح ؛
به درودی دل خود گر م کنیم..
و چه زیباست، کنار یاران ،
خنده بر صبح زدن ..!
زندگی را به صعود و به خوشی چسب زدن..!
تا که باشید شما …
زندگی بستر امنیت و اظهار خوشیست..
پس کنارم باشید،همراهان
چون که یکدست ندارد آوا..
مهرتان افزون باد ..
تا ابد پاینده..
سرخوش و سر زنده..!! سلام….دلتون خوش
صبح زیبا تون بخیر…
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
متن کاملا عاشقانه
تو دوری زمن من بیقرارتم
تو عشقی من من عاشقتم
وفای تو چنان بود ک کرد مرا حیران ک چنان باوفا هستی تو ای مهربان
شعر بلد نیستم بیت بلد نیستم هرچه گویم خود ندانم چ گویم
باز میگویم فاش میگویم تو را میگویم گر شوی خوشحال من میشوم
باحال همچو طوطیه رنگین شمال تو اهو باش
من در غربت تو میکشم انتظار چون دوستت دارم هستم بی قرار
نه آرامشت را
به چشمـﮯ
وابسته کن،
نه دستت را
به گرماے دستـﮯ
دلـــــــــخوش…
چشمها بسته میشوند و
دستــها مشت میشوند…
و تو مـﮯمانـﮯ و
یک
دنــــــــیا
تــــــــــنهائی…
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
خدا برای دلم مرهمی می خواهم از جنس خودت؛
نزدیک، بی خطر،بخشنده، بی منت …
آرام باش …
و بی هیچ عجله ای ،
از سفر زندگی خود ، هم اکنون لذت ببر …
و برای کسانی که در زندگیت هستند ، وقت بگذار ،
چراکه آنها همیشه حضور نخواهند داشت … !
زندگی خواهم کرد
نه در انبوه تصاویر و تعابیر سیاه
زندگی خواهم کرد
پشت یک پنجره ی باز شده رو به عبور،
در دل غربت یک دانه ی پنهان شده در بستر خاک،
مثل یک ذرّه ی رقصنده به موسیقی نور
فارغ از ثانیه هایی که مرا می پویند،
فارغ از خاطره هایی که مرا می جویند،
زیر امنیّتِ بی منّتِ یک سنگ سپید
با صمیمانه ترین واژه ی ابراز امید
در تنِ تُردترین ریشه که لمسم کند از عمق زمین،
نور خواهم نوشید
شور خواهم پاشید
خالی از وسوسه، افسوس، فریب.
بی تعلق به زمان..بی تعلق به مکان
من در آغوش پر از مهر زمین
من در آرامش بی خدشه ی خاک
تهی ازبغض و پریشانی و درد
زندگی خواهم کرد….
♥اس ام اس خاص عاشقانه ۹۴♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این روزها خوابــــــم نمـــیاد
فقــــــــــــــط مـــی خوابــــــــــــــــم
که بیــــــــــــــدار نبـــــــــــــــاشم
♥تکست عاشقانه ۹۴♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
آخرین حرف تو چیست؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
یک طرف پنجره ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥عاشقانه ای کوتاه♥
خانومی میری بیرون،
مواظب خودت باش…
_چشم آقایی…
وایسا بینم دخترجون ، انگار جدی گرفتیا
تنهایی کجا..؟ هــا ..!
میفهمی من مردتم،مرد یعنی غیرت…
پس خودم میبرمت…
دستمم محکم بگیر
تا همه بدونن صاحب داری
والا…^_^
تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه.تویی که ی خوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمی ذاره.توکه هر اهنگی گوش میدی یاد یه نفر می افتی.تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی.تویی که حتی نی دونی چه ریختی خودتو خالی کنی.به سلامتی تو……
امشب بیا واسه دلت خنده بکار روی لبات
چند دقیقه بدون فکر ماهو بیار توی چشات
بذار تا خوب نگات کنه آخه اونم مثل منه
به خاطرت تنها شده اون عاشق عشق منه
امشب تولد توعه تولد عشق منه
روز شکفتن توعه بهار زیبای منه
امشب بذار بهت بگم دلم میخواد بهاری شی
به هر وسیله ای شده غم ها رو بیخیال شی
دلم میخواد زنده بشه عشق و محبت تو دلت
فدای چشمای تو شم خنده بکار روی لبت
مگه اون خداس که با تردید میگه اگه زنده بمونه پیوند کبد میخواد!!!
مگه اون خداس که میگه این همه خرجش نکن زیر جراحی قلب می میره!!!
مگه اونا خدان که منو اینهمه ناامید میکنن!!!
مگه اونا خدان که با حرفاشون منو تا مرز جنون بردن!!!
مگه اونا خدان که پرونده ی مرگ ابوالفضل کوچولو رو امضا کردن!!!
مگه خدا نگفته بنده ام هرگز از رحمت من ناامید نشو. خودش گفته مگه نه!!!
خدایا… بگو که هوامو داری. بگو که بعد هشت سال انتظار کشیدن ، هدیه ای رو که دادی پس نمی گیری.
خدایا از همه جا مونده و روندم. کمکم خدا. کمکم کن.
دارم میبرمش خونه ی امام رضا. خدایا بیا باهام. تنهام نذار. دیگه کجا مونده که نبردمش؟! میگن خیلی غریب نوازه. پیش تو هم خیلی آبرو داره. میدونم اگه اون وساطت کنه تو قبول میکنی. خدایا بیا باهام. من بدون تو از ادامه ی راه می ترسم.
من که یاری ندارم. چشم انتظاری ندارم…قاصدک برو برو که با تو کاریندارم…قاصدک به چشمه من قصه ی یک دردی برو…میدونم برای من خبر نیاوردی برو…توی هفت تا آسمون من یه ستاره ندارمکسی که عشق منو به یاد بیاره ندارم…ندارم دلی که یه لحظه به یادم بزنهندارم هیچکیو که فک کنی یار منه…قاصدک بروکه با تو کاری ندارممن که یاری ندارمچشم انتظاریندارم…خیلی وقته اونی که براش میمردم دیگه نیست …قاصدک ها رو به یادش می شمردم دیگه نیست…خیلی وقته که دارم با تنهاییم سر می کنم …
واقعیت رفتنش را بعد از ۱سال درک خواهی کرد!!
آنجا که آهسته در دلت خواهی گفت:
پارسال همین موقع کنارهم بودیم..
و از آنجاست که شروع میشود
لحظه لحظه پیر شدنت…
دوس دارم
با هَم باشیم نه یه سال بَلکه یه عُمر
بِذار آوازه ی با هَم بودَنِمون جوری تو شَهر بِپیچه
که روسیاه شَن اونایی که
سَرِ جُدایی مون شَرط بَسته بودَن….
حیف نون به خاطر این که نیروی انتظامی دیش ماهواره اش رو نگیره، روش می نویسه: بسم الله الرحمن الرحیم، آب گرم کن خورشیدى!
***
حیف نون اومد از هواپیما پیاده شه، شلوارش افتاد پایین. زود کشید بالا، داد زد: کو اون خانمه که گفت کمربندها رو باز کنید؟ همینو می خواستی؟
***
حیف نون خفاش می بینه. از خنده غش می کنه. می گه: تا حالا موش چادری ندیده بودم!
***
دختر: بابا! می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا: نه، نمی شه. برو توی اتاقت درس بخون.
دختر: چرا آخه بابا؟
پدر: برای این که سال ها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه! ***
خانمه سر قبر شوهرش با گریه می گفت: بچه ها لباس ندارن، کفش ندارن، کیف ندارن...
حیف نون رد می شده، می گه: می گما... این بابا مرده یا رفته دوبی جنس بیاره؟ ***
حیف نون می ره تو داروخانه و می پرسه شما ”اسید استیل سالیسیلیک" دارید؟
فروشنده می گه: منظورتون آسپرینه؟
جواب می ده: آره، خودشه. اسمش همش یادم می ره! ***
حیف نون داشته گریه می کرده، می پرسن چی شده؟
می گه: پشیمونم. کاش به حرف بابام گوش کرده بودم.
می گن: مگه چی می گفت؟
می گه نمی دونم، گفتم که گوش نمی کردم!
***
حیف نون داشت می مرد، به زنش گفت بعد از من فقط با مش قربون می تونی ازدواج کنی! زنش گفت چرا؟ حیف نون جواب داد: چند سال پیش، یه خر پیر داشت به من انداخت، می خواهم تلافی کنم!
***
حیف نون ساعت نو می خره. دوستش ازش ساعت می پرسه. می گه: حالا هی بپرس تا خراب شه! ***
دکتر به حیف نون می گه زنت سکته ناقص کرده. می گه نکبت هیچ کاری رو درست انجام نمی ده! ***
شادترین داستان کوتاه:
روزی مردی به دختری گفت: با من ازدواج می کنی؟ دختر گفت نه... و آن مرد یک عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد! ***
حیف نون می ره پیش دکتر متخصص. می بینه ویزیتش بیست هزار تومان شده!
به دکتر می گه: اگه تخفیف می دی، بگم کجام درد می کنه. و گر نه خودت بگرد پیداش کن! ***
حیف نون می ره پیش رئیس اداره و می گه: آقای رئیس! این اضافه حقوقی که به من دادین، در برابر این همه فعالیتی که من میکنم و دوازده تا بچهای که دارم خیلی کمه! رئیس می گه: در نظر داشته باش که ما اضافه حقوق رو به فعالیت توی اداره میدیم نه فعالیت توی خونه! ***
حیف نون شنای قورباغه می ره، لک لک میاد می خوردش! ***
مرد: قسم میخوری که منو به خاطر پول هایم دوست نداری؟
زن: هزار تومان بده تا قسم بخورم! ***
چند دلیل عمده کشته شدن سربازان شهر حیف نون اینا:
۱- آزمایش ماشه تفنگ!
۲- پرتاب اشتباهی ضامن به جای نارنجک!
۳- سوراخ کردن ماسک شیمیایی برای ورود بهتر هوا!
۴- دنبال کردن پروانه در میدان مین!
۵- نگاه کردن به داخل لوله تفنگ جهت اطمینان از خروج صحیح گلوله!
علت بعضی ها نیز هنوز فاش نشده...! ***
زن به شوهرش: عزیزم! نظرت راجع به عشقمون چیه؟
شوهر: سعی کن ستاره ها رو بشماری، خودت می فهمی!
زن: وای عزیزم! یعنی بی نهایت؟
شوهر: نه عزیزم! یعنی تلف کردن وقته! ***
حیف نون می گه: ما آخر نفهمیدیم این حقوق بشر رو کی به حسابمون می ریزند؟! ***
یه روحانی تو اتوبوس موعظه می کرد که باید اسلام را پیاده کنیم...
آقاهه که اسمش "اسلام" بود از ته اتوبوس می گه: تو فضولی اسلام رو نکن، اسلام بلیط داره! ***
حیف نون می ره سلمونی، با صاحب سلمونی دعواش می شه. صاحب سلمونی می گه: گند زدم به پولی که تو دادی. حیف نون هم می گه: من هم گند زدم به سری که تو زدی!
موضوع اين نيست كه چه كاري ميكنيم،
مهم، ميزان عشقي است كه به كارمان داريم…
مادر ترزا
*************************
***********
فرمولِ زندگیِ من خیلی ساده است !!
صبح ها از خواب بیدار می شوم و شب ها به تخت خوابم برمی گردم.
در این بین، سعی می کنم بهترین باشم.
کری گرانت
*************************
***********
زماني كه انسان با خشنودي و بدون ترس خرج كند، راه را براي سرازير شدن پول بيشتر مي گشايد.
فلورانس اسكاول شين
*************************
***********
جهالت تنها آن زمان مايه خفت است كه با ثروت همراه باشد.
آرتور شوپنهاور
*************************
***********
حتي پزشكان در كمال راستي، امانت و پايبندي خود، اشتباه كردهاند و ميكنند.
انتوني رابينز
*************************
***********
نباید چیزی را دوست بداری
همین بهانههای کوچک برای زنده ماندنت
بعدها
تو را خواهند کشت
علیرضا آدینه
*************************
***********
تغییر آن چیزی نیست که می آموزیم ،آن چیزهائی ست که از دست می دهیم .
یوستین گردر
*************************
***********
زندگی مانند نشستن بر روی صندلی دندانپزشکی است.
آدم همیشه خیال میکند که دردناک ترین لحظه هنوز نرسیده، در صورتیکه رسیده و گذشته است.
اتو فون بیسمارک
*************************
***********
کسی که سکوت شما را درک نکند،
احتمالاً حرفتان را هم نخواهد فهمید.
البرت هوبارد
*************************
***********
وقتی انسان شهری را وداع می كند؛
مقداری از یادگار ،
احساسات و كمی از هستی خودش
را در آنجا می گذارد.
صادق هدایت
*************************
***********
زن ها گاهی اوقات چيزی نميگويند ،
چون به نظرشان لازم نيست كه چيزی گفته شود …
با نگاهشان حرف ميزنند
به اندازۀ يک دنيا حرف ميزنند
هرگز نبايد از چشمان هیچ زنی ساده گذشت !
خاطرات یک دختر مطیع | سیمون دو بووار
*************************
***********
می گویند : زمـانی کـه داری ، بخـور ، بنـوش و شـادباش ،
امـا چگونـه می توانـم بخــورم و بیاشـامم ؟
هنگامـی کـه مـی دانـم
آن چـه را کـه خوردنـی اسـت
از دسـت گرسنــه ای ربـوده ام
و تشنـه ای بـه لیـوان آب من محتـاج اسـت ؟
بــرتولت بــرشت
*************************
***********
دانش در دو صورت خطــرناک می شــود؛
اول اینکه در دست آدم نادانی قرار گیــرد،
و دوم اینکه فکر کند به هدف خود رسیده است…!
جرج برنارد شاو
*************************
***********
بعضیا مثل پیاز میمونن …
ظاهرشون یه آدم عوضیه که اگه بازشون کنی ده لایه دیگه آدم عوضی زیرشه
لری چارلز
*************************
***********
همه كس آرزو دارد كه به رويدادهاي غير منتظره برخورد كند؛ اين در زندگي بشر طبيعي است.
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند..
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد
مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم اما قهرمانان ایران زمین با ابداع خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! ) نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند
آریو برزن : فردی به نامِ آریو که که شغلش بُر زدنِ ورق های پاسور است :دی
.
.
.
یکی از نتایج خریدهای عید اینه که از نظر اکثر مردها کیف و کفش خوشگل وجود نداره ؛ همشون مثل چینی ها و ژاپنی ها شکل هم هستن !
.
.
.
اولین شکست عشقیمو زمانی خوردم که
در فریزرو باز کردم و قالب بستنی شکلاتیو دیدم و خر کیف
شدم ولی وقتی بازش کردم توش پیاز سرخ کرده فریز شده بود !!
.
.
.
بعد از کار تو معدن سخت ترین کار دنیا نزدیک شدن به کنترل تلویزیونه وقتی بقیه دارن سریال میبینن !
.
.
.
میرن ۱۰۰۰متر زیر آب به ماهیه سیخ میزنن ، گاز که میگیره میگن ببینید چه خطرناک و وحشیه ؟ بعد اسم برنامه رو میزارن جستجوی هیولا …
هیولا تویی ، ول کن زبون بسته رو !
.
.
.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما پولدار !
.
.
.
اگر نیوتون با سیب جاذبه زمین را کشف کرد ما با دوسیب جاذبه آسمانها را کشف کردیم !
.
.
.
رعد و برق ۴ مرحله داره :
اول یه نور ازش میبینیم
بعد صداش میاد
بعد دزدگیر ماشینا روشن میشه
بعدشم چون صاحبش خاموشش نمیکنه ما به بهش فحش میدیم …
.
.
.
.
من یه عادتی دارم …
وقتی اس ام اس میفرستم و میبینم دوتا حساب میشه ، اول شروع میکنم به حذف نکات ادبی مثل “، ؛”
بعد کلمه های اضافی رو حذف میکنم ؛ مثلا جوووونم میشه جونم یا بووووووووووووووس تبدیل به بوس میشه …
اگه اینا جواب نداد شروع میکنم کلمه هارو میچسبونم مثلا بزنگ به جای زنگ بزن یا بسلام به جای سلام برسون
.
برای همتون از خدا شادی و عاشقی رو میخوام! شادی در آخرت، عشقی به رنگ خدا
برای همتون دعا میکنم.
از همه کسانی که توی این مدت به وب ما میومدن و سر میزدن ممنونم:
علی، فاطمه خانوم، گل نرگس، سید محسن، سیده زهرا، ترنم، باران، هسیبوی عزیز و شاد! مهران، غریب تر از امیر، کوروش کبیر، مومنه ،ساتان، و جانماز آب کش عزیز که همیشه سعی میکنه منو بار حرفاش حرص بده و نمیتونه!(خودمم نمیدونم چرا توی نظرات اسمشو مینویسه :جانماز آب کش!) و...
از اسمای توی نظراتم الان این اسما فقط به نظرم رسید.ببخشید دیگه!
خب میگفتم!خیلی از همتون ممنونم.بعضیا میان اینترنت واسه وب گردی.اما من از هرکسی ی چیزی یاد گرفتم.مثلا از هسیبو یاد گرفتم شاد باشم، از منتظر حقیقی یاد گرفتم مومن واقعی باشم، از عاشق خسته یاد گرفتم عاشق واقعی باشم و...
در کل اومدم بگم از همتون ممنونم که توی وب نظر میدادید و منو با نظرای گرمتون شاد میکردید
دو تا عیدی میخوام بهتون بدم
1- گوشه چشماتونو بکشد و به عکس زیر نگاه کنید
فدای لبخندتون!
2- با توجه به اینکه من تقریبا واسه 90% افرادی که توی وبم میان، گنگ و نا شناخته ام، تصمیم گرفتم بگم هرکس یکی دوتا سوال از من بپرسه و منم راستشو توی وب خودش بهش بگم...! نظرات این پست بسته هست! توی پستای پایینی سوالتونو بپرسید